- رستخیز کردن (تَ کَ دَ)
فریاد و داد کردن. هنگامه کردن:
همی بود زینگونه او اشک ریز
همی کرد بر خویشتن رستخیز.
شمسی (یوسف و زلیخا).
و رجوع به رستخیز برآوردن و رستخیز برانگیختن و رستخیز شود
همی بود زینگونه او اشک ریز
همی کرد بر خویشتن رستخیز.
شمسی (یوسف و زلیخا).
و رجوع به رستخیز برآوردن و رستخیز برانگیختن و رستخیز شود
